پ نه پ
panapa
•
•
•
سر کلاس معارف بودیم
وسط امتحان کتاب باز کردم
بغلیم گفت تقلب می کنی؟
گفتم پ نــه پ دارم درس می خونم
•
•
•
پ نه پ
panapa
•
•
•
رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم
یارو میپرسه نذریه؟
میگم پ ن پ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش
•
•
•
پ نه پ
panapa
•
•
•
رفتیم رستوران
گارسون : چیزی میل دارین
من : پَ نَ پَ اومدیم ببینیم اگه تو اشپزخونه چیزی کم دارین بریم بگیریم